دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2809
تعداد نوشته ها : 4
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
حميد احمدي
در دل مانده رویایت، بر لب نام زیبایت

اربابم حسین جان، می میرم برایت(2)


ای نام و نشان من، جان من جان من     

می گیرم سراغت، می گریم ز داغت  


خونت جوهر هستی، شورت در سر هستی    

آه ای راز عطشان، جانم را بسوزان  


در دل مانده رویایت، بر لب نام زیبایت     

اربابم حسین جان، می میرم برایت  


مصباح الهدایی تو، محبوب خدایی تو    

روشن از تو راهم، محتاج نگاهم


ای عشق نخستینم، معیار دل و دینم     

جانم را رها کن، نذر کربلا کن  


در دل مانده رویایت، بر لب نام زیبایت     

اربابم حسین جان، می میرم برایت  


ای خاکت بهشت من، زیبا سرنوشت من     

ای حصن حصینم، باقی از تو دینم  


نامت محیی الاموات، مهرت قاضی الحاجات     

جان عالمی تو، اسم اعظمی تو 


در دل مانده رویایت، بر لب نام زیبایت     

اربابم حسین جان، می میرم برایت  


من هستم گدای تو، اهل کربلای تو     

اربابم حسین جان، می میرم برایت 


 دست و در راه تو نشناسم من       

پیرو مکتب عباسم من  


یک گل کنار علقمه فتاده         

دستش شده ز تن جدا ابالفضل  


بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا   

بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا  


تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده    

تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا


دسته ها :
چهارشنبه بیست و یکم 7 1395 10:57 بعد از ظهر
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود

امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود 

فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود 

امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی      

فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود 

امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا   

فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود

امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی

فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود

امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است 

فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود

امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند        

فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود  

امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش        

فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود  

امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان        

فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود  

امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست       

فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود  

امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش       

فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود  

امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را        

فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود  

امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین       

فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود  

امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود       

فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود  

ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان       

فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود

دسته ها :
چهارشنبه بیست و یکم 7 1395 10:22 بعد از ظهر
X